کاش می امدی وغروب لحظه هایم با امدنت روشن میگشت،ای مونس لحظهایی تنهایی،
بیا،بیاکه سکوتت تبلور احساس وچشمهایت ترانه بهاری ونگاهت فصل ناب دوست داشتن
دیگر سراغی از من نمیگیری ونه وی خاطره تو میاید ونه بوی حادثه
،واینک این منم که در فراسویی اروزهای کمرنگ که با پر وبالی شکسته به سویت پر میکشم
به من بیاندیش تا درارامش با توبودن هستی بگیرم وتنها برای تو بنویسم
تا بدانی محبت وعشق را از چشمان تو بیاموزم وبا تو اغاز کنم
بهترین لحظه زندگیم را
ویک دنیا عشق پیکش وجود زیبایت که با امدنت به تو تقدیم میکنم