نمی بخشمت .... بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی .... ادامه مطلب...
یه روز بهم گفت :میخوام با هات دوست بشم . آخه من اینجا خیلی تنهام…. بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام….. یه روز دیگه بهم گفت: میخوام تا ابد باهات بمونم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام.. بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام….. یه روز دیگه بهم گفت: میخوام برم یه جای دور?جایی که هیچ مزاحمی نباشه. وقتی همه چیز حل شد تو هم بیا اونجا.آخه میدونی من اونجا خیلی تنهام… بهش لبخند زدم و گفتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام….. یه روز تو نامه برام نوشت: من اینجا یه دوست پیدا کردم آخه میدونی من اینجاخیلی تنهام… براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام….. یه روز تو نامه برام نوشت: من قراره با این دوستم تا ابد زندگی کنم آخه میدونی من اینجا خیلی تنهام… براش یه لبخند کشیدم و زیرش نوشتم : آره میدونم فکر خوبیه منم خیلی تنهام….. حالا اون دیگه تنها نیست و از این بابت خوشحالم.چیزی که بیشتر از این خوشحالم میکنه اینه که هنوز نمیدونه من تنهای تنهام…
.ای کاش می امدی وغروب لحظه هایم با امدنت روشن میگشت !ای مونس لحظه های تنهایی بیا:بیا که سکوتت تبلور احساس وچشمهایت ترانه های بهاری ونگاهت
حالا باورم شده که دیگه منو نمیخواهی یادیگه حتئ توخوابم واسه یکبارم نمیای واسه بامن نبودن دنبال بهانه هستی به چه سادگی عزیزم زدی وقبلمو شکستی اما تو مثل همیشه تو تمام لحظه ها مثل یک سایه که همیشه پا به پایمی
1-نام چوک ءمات نوکء 2-راه پاروگ کار پا کنگ دیر نبیت3-
دلم گرفته است...میخواهم بگریم اما اشک به میهمانی چشمانم نمی آید ,تنم خسته و روحم رنجور گشته و میخواهم از این همه ناراحتی بگریزم اما پا هایم مرا یاری نمیکنند . مانند پرنده ایی در قفس زندانی گشته ام . از این همه تکرار خسته شده ام , چقدر دلم میخواهد طعم واقعی زندگی را بچشم , چقدر دلم میخواهد مثل قدیم عاشق هم بودیم , چقدر دلم میخواهد مثل قدیم کلمه ی دوستت دارم را هر روز از زبانت بشنوم , ولی افسوس آن کلمه که مرا به زندگی امیدوار می کرد حال به فرا موشی سپرده شد و جایش را تحقیر گرفت .